تولد

من امثال مربی طرح امین شدم ،اما از سال گذشته به طور ثابت مربی صالحین برای نوجوان‌ها بودم .

روز اول که رفتم دیدم مدرسه ابتدایی پسرانه هست خیلی استرسم گرفتم آخه پسرها شیطون و بازیگوش هستند.

با خودم گفتم اول بچه ها رو بسنجم وببینم در چه سطحی هستند .

نگاهشون میکردم و بعضی وقتها از من سوالاتی می‌پرسیدند براشون سوال شده بود من کی هستم وبرای چه کاری امدم

واقعاً امروز خیلی باشکوه بود هر شهر رو نگاه میکردی می‌دیدی اونقدر شلوغ شده که حد ندارم انگار همه بیدار شده بودن وخواهان آمدن آقام امام زمان بودند.

 حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند:زبان عاقل پشت عقل اوست و عقل منافق پس زبان اوست.

یعنی به زبان ساده انسان عاقل قبل از اینکه حرفی بزند تمام جوانب آن سخن را می سنجد پس از آن حرف را به زبان می آورد وانشان منافق اول حرف میزند وسپس به نتیجه کارش فکر میکند .

نتیجه اینکه آدم منافق احمق است .

اگر از همین سخن حضرت در زندگی های روزانه خود هم استفاده کنیم هیچ وقت با دوست همسر یا پدر مادر خود به مشکل بر نمی‌خوریم .چون قبل از اینکه حرفی بزنیم آن را سبک وسنگین میکنیم وکلماتی که تاثیر گذاری بیشتری دارد به کار می‌بریم .

حدود یک ماه قبل در سفر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران به تاجیکستان، وی در کمال تعجب کارخانه «پهباد سازی» ایران در تاجیکستان را افتتاح کرد.

ابتدا موضوع کمی عجیب بود؛ زیرا تاجیکستان در دولت روحانی به شدت از ایران فاصله گرفته و به دامان ترکیه افتاده بود و این چرخش یک‌باره تاجیکستان و به تبع آن ایران، بسیار عجیب به‌نظر می‌رسید.

 بعدا خبر رسید که یکی از مهمترین دلایل خروج آمریکا از افغانستان، برنامه چندوجهی طراحی شده در اتاق‌های فکر صهیونیستی برای مقابله با نفوذ ایران بود؛ هرچند در این خروج، برای مهار چین و روسیه هم برنامه داشتند؛ اما هدف اصلی، فلج کردن ایران بود.

ماجرا از این قرار بود که آمریکا با طالبان در پشت پرده به توافق رسیده بود که به راحتی افغانستان را تحویل آنها دهد؛ به شرطی که طالبان در مرزهای شمالی با جمهوری‌های استقلال‌یافته - مخصوصا تاجیکستان که حدود هزار کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد- یک گروه تروریستی به نام «جنگجویان بدخشان» بوجود آورد که هدف اصلی آنها حمله به مرزهای وسیع تاجیکستان و ناامن کردن آن باشد. به این ترتیب، سرمایه‌گذاری ششصد میلیارد دلاری چین برای احیای جاده ابریشم از طریق خشکی، به شکست می‌انجامید.

 با احیاء جاده ابریشم، ایران محور مرکزی ترانزیت کالا از چین و هند و روسیه به آسیای جنوب غربی و اروپا می‌شد و این یعنی

? تا چند سال آینده ایران بعنوان «قلب جهان» (هارتلند)، در معادلات جهانی جایگاهی می‌یافت که کوچک‌ترین نا‌آرامی در آنجا، اقتصاد دنیا را تحت تاثیر قرار می‌داد. نفع این قرارداد برای ایران به حدی بود که میزان درآمد ایران از #ترانزیت_کالا به تنهایی به چندین برابر پول نفت می‌رسید و این یعنی: نظم نوین جهانی بر پایه هژمونی ایران و هم پیمانان منطقه‌ای آن!

 متاسفانه رسانه‌های داخلی از روی حماقت یا خیانت، اصلا این حقایق میدانی را برای مردم تبیین نکردند و حتی رسانه‌های منتسب به جبهه انقلاب در این بین، به شدت در زمین حریف بازی کردند.

اگر خاطرتان باشد تا قبل از سفر سردار باقری به تاجیکستان، طالبان چند بار سربازان مرزی و روستاهای تاجیکستان را به دستور آمریکا مورد هدف قرار داد؛ اما خوشبختانه صادرات اولین نمونه پهبادهای تجسسی و تهاجمی ایران، آرزوهای سیاستمداران آمریکایی را به خاکستر تبدیل کرد. در همین زمینه، در ماه‌های گذشته دو سفر به شدت مهم و تاثیرگذار به کشور انجام شد: سفر وزیر دفاع چین و نیز رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه به ایران.

 اگر رسانه‌ها فقط دستاوردها و قراردادهای منعقده -تا آن بخش که محرمانه نیست- را درست به اطلاع مردم رسانده بودند، این بزرگترین عامل اتحاد و ایجاد امید در بین مردم می‌شد؛ اما به هرحال این روشنگری صورت نگرفت. ناگفته نماند که فضای سایبر و همچنین اکثر رسانه‌های داخلی، از خارج کشور کنترل می‌شود و دیدیم سر قانون «مدیریت فضای مجازی» چه بازیی در آوردند! 

به غیر از این موارد، عضویت ایران در پیمان «شانگهای» و عضویت در «بریکس»، خود شاهکارهای اقتصادی بودند که آثار آن بعدها نمایان می‌شود. 

همچنین رسانه‌های فشل داخلی، از قرارداد بیست ساله «ونزوئلا» با ایران حرفی نزدند؛ در حالی‌که ایران امروز به واسطه صادرات گاز مایع به ونزوئلا توانسته برای اولین بار در تاریخ، بسیار بیشتر از قطر از میدان گازی مشترک برداشت کند که قبلا به خاطر تحریم و نداشتن مشتری نمی‌توانست.

 مادورو برای #همیشه ایران را در سود پالایشگاه‌های ونزوئلا سهیم کرد؛ زیرا تحریم آمریکا، منجر به تعطیلی آنها شده بود و هیچ کشوری حاضر نمی‌شد پالایشگاه‌های آنها را راه‌اندازی کند و آنها در تولید بنزین خودشان هم دچار مشکل بودند.

خوشبختانه ایران با این کار، از حدود دو سال آینده، سالی فقط پانزده میلیارد دلار از پالایشگاه‌های ونزوئلا درآمد خواهد داشت و این غیر از واگذاری معادنی هست که ایران در آنجا به بهره برداری می‌رساند و در نصف سود آن شریک می‌شود!

غیر از این، کشور ونزوئلا در این کم آبی جهانی، یکی از پرآب‌ترین کشورهای دنیاست؛ به‌طوری که سی و پنج میلیون هکتار زمین مرغوب با آب فراوان برای کشت دارد؛ اما به‌خاطر نداشتن تکنولوژی و دستگاه‌های کشاورزی، فقط از ده میلیون هکتار آن استفاده می‌کند و بیست و پنج میلیون هکتار آن دست نخورده باقی مانده است که در قرارداد بیست ساله با ایران، قرار شد آن زمین‌ها برای کاشت گندم و کالاهای استراتژیک کشاورزی در اختیار ما قرار گیرد.

به این ترتیب، ایران تا سه سال آینده به یکی از بزرگترین صادرکنندگان گندم تبدیل می‌شود و سود این پروژه‌ها برای کشور مارؤیایی خواهد بود. اما به فرموده رهبری، صهیونیست‌ها که در علم رسانه به بلوغ رسیده‌اند، این دستاوردهای بزرگ ما را بایکوت می‌کنند؛ آن هم توسط عوامل داخلی خودمان!

? اگر بگذارند دولت رئیسی کار خود را انجام دهد - با توجه به ویرانه‌ای که حسن روحانی تحویل داده- از سال آینده رشد چشمگیر اقتصادی کشور آغاز خواهد شد؛ به شرطی که غرب نتواند با تحمیق قشر بی‌سواد و ناآگاه داخلی، عامل ایجاد اغتشاش و دودستگی شود و مثل فتنه ۸۸، دستاوردهای مهم کشور را نابود کند!
اینها فقط گوشه‌ای از کارهای انجام شده بود که توضیح همه این عوامل و همچنین کارشکنی مهره‌های فاسد و نفوذی -که در طول ۴۰ سال تا بالاترین مناصب امنیتی هم رسیده‌اند- خارج از حوصله بحث است.

 متاسفانه برخورد با نفوذی‌ها به این راحتی نیست؛ زیرا قسمت زیادی از اقتصاد کشور، دست مافیای فاسد اقتصادی و امنیتی است. همین حذف #ارز_جهانگیری، یعنی کوتاه کردن دست مافیای فاسد از سفره مردم در بخش واردات «گندم» و «خوراک دام و طیور»؛ اما دیدیم چه آتشی به‌پا کردند! حالا بحث خودرو، قند و شکر و چای و بیشتر صنایع مهم هم هست که باید کم‌کم تصفیه شوند؛ واین در حالی است که دشمنان ایران با استفاده از قدرت رسانه‌ای و جهل عده زیادی از مردم، به نفع خود و علیه کشور استفاده می‌کنند.

اگر تاریخ صدر اسلام را دقیقا مطالعه کنید متوجه خواهید شد که حاکم جامعه اگر علی علیه‌السلام هم باشد، ولی مردم فهم و سواد سیاسی و رسانه‌ای درست و حسابی نداشته باشند، در آخر امام معصوم را هم مستأصل می‌کنند! 

و البته این بار تاریخ تکرار نخواهد شد؛ ان‌شاءالله ?

سال ۱۳۶۰در اسفند ماه پنج روز مانده به عید متولد شدم یک خواهر ویک برادر بزرگتر از خود داشتم،اما قبل از اونها یک برادر وخواهر دیگر هم داشتم که دوساله که میشدند ناگهان فوت میکردند، پدرم برای کار به کویت میرفت شش ماه سال را در کویت کار میکرد وشش ماه یعدش را به کشور خودمان می امد.

مادرم۱۶ساله بود که با پدرم که ان زمان۲۵سال سن داشت ازدواج کرد،اما نه به این راحتی در قدیم رسم بود که اگر کسی دختر وپسری در خانه داشت دختر وپسر را با هم به یک خانواده می دادند واین شروع زندگی پر فراز ونشیب پدر ومادرم بود.